# لحظه‌ها
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱۰/۲۳
  • تعداد بازدید: ۳۰۵

# لحظه‌ها

#شعر_بخوانیم

#لحظه ها

زندگی در تکاپوی لحظه هاست

در هوای هر نفس، غم و شادی هم راستا

چشمانم به دور دست ها می نگرد

چه قدر به این راه نیاز دارم

یک لحظه، در طوفان های روزگار

و یک لحظه، در سکوت شبانه

هر قدم، دنیایی از تجربه است

زندگی، پر از رنگ و پر از سایه است

گاه گل می دهد و گاه خشک می شود

گاهی خوشبختی در دل یک لبخند است

گاهی غم در دل شبانه ها

ولی من از این مسیر می روم

با امید در دل و قدمی استوار

اری! زندگی همچون رود جاری است

و من، در آن شناورم، در حرکت

agent نویسنده: لیلا طاهری نژاد

می پسندم (۶) نمی پسندم (۰)
جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

عکس نوشته
عکس نوشته
#عکس_نوشت تصور کن این کودک زیبا منم در شب یلدا، در آغوش خانواده‌، در حال لذت...

شعر در آتش یاد
شعر در آتش یاد
حیرانم، همچو دیوانگان،   سرافکنده در سایه‌های کردار خویش،   ویرانه‌ای از طوفان خاطرات،   می‌سرایم؛   نقش عشق،   آتشی سوزان در خیالم،   شعله‌ور. خاموش‌تر از...

دلنوشته قفسی به نام ذهن
دلنوشته قفسی به نام ذهن
نمی‌دانم آن چیست که مرا آزار می‌دهد! شاید افکار مزاحم و آزار دهنده روحم را...

دلنوشته رهایی
دلنوشته رهایی
در روزی ابری و دلگیر، نشسته بودم و به همه چیز فکر می‌کردم. ساعت‌ها تلاش...

ارسال نظر برای «# لحظه‌ها »

برو بالا